دانلود کتاب جهان هولوگرافیک از مایکل تالبوت
کتابی که با یک بار خواندن عاشقش می شوید.
دانلود کتاب جهان هولوگرافیک از مایکل تالبوت
کتاب جهان هولوگرافیک از مایکل تالبوت
نام کتاب: جهان هولوگرافیک
نویسنده: مایکل تالبوت
مترجم: داریوش مهرجویی
انتشارات: هرمس
سال نشر: ۱۳۸۶
زبان: فارسی
تعداد صفحات: ۴۶۲ صفحه
فرمت: PDF
حجم: ۷٫۱۹ مگابایت
مقدمه
آیا جهان ما واقعی است یا هولوگرامی در پهنه گیتی؟ آیا روزی می توان پرده از راز هستی برداشت و پاسخ مناسبی برای پرسشهای بشر یافت؟ از این دست پرسشها در تمام اعصار ذهن بشر را درگیر خود کرده است، یکی از آن رویدادها در سال ۱۹۸۲ در دانشگاه پاریس به وقوع پیوست. یک تیم تحقیقاتی که توسط فیزیکدان “آلن اسپکت” هدایت می شد، آزمایشی را انجام داد که ممکن است مهمترین آزمایش قرن بیستم باشد. برخی نیز معتقدند کشف او ممکن است چهره علم را دگرگون سازد. اسپکت و تیمش کشف کردند که تحت شرایطی، ذرات زیراتمی نظیر الکترونها صرف نظر از فاصله بین آنها قادرند با یکدیگر بطور همزمان ارتباط داشته باشند. مهم نیست فاصله آنها از هم ده فوت یا یک میلیارد مایل باشد. هر ذره همیشه به گونه ای می داند که دیگری چه می کند. مشکل این شاهکار در این است که اصل مسلم فرض شده اینشتین را نقض می کند که هیچ ارتباطی نمی تواند سریعتر از سرعت نور سفر کند؛ زیرا سفر سریعتر از سرعت نور برابر است با شکستن مانع زمان!
این دور نمای ترسناک سبب شده تا برخی فیزیکدانان کوشش کنند با روشهای پر زحمت و به تفصیل یافته های اسپکت را توجیه کنند. فیزیکدان دانشگاه لندن، “دیوید بوهم” معتقد است یافته های اسپکت دلالت بر این دارد که واقعیت عینی وجود ندارد و در عمل جهان یک هولوگرام تفصیلی شبح گونه، عظیم و با شکوه است. برای درک اینکه چرا بوهم چنین ادعای شگفت انگیزی می کند، باید ابتدا کمی در مورد هولوگرام دانست.
یک هولوگرام عکسی سه بعدی است که با کمک لیزر ساخته می شود. برای ساخت یک هولوگرام، شیئی که باید مورد عکاسی قرار گیرد ابتدا در نور یک اشعه لیزر غرق می شود، سپس اشعه دومین لیزر با انعکاس نخستین اشعه برخورد می کند و بر می گردد که به یک الگوی تداخلی منجر می شود. وقتی فیلم ظاهر می شود، یک گرداب چرخشی بی معنی از نور و خطوط تیره بنظر می رسد. اما بمحض آنکه فیلم ظاهر شده با پرتوی اشعه لیزر دیگری روشن شود، یک تصویر سه بعدی از شیئی اصلی ظاهر می شود.
اگر هولوگرام یک گل سرخ از وسط به دونیم شود و بعد با پرتوی اشعه لیزر روشن شود، مشخص می شود هر نیمه باز تصویر کامل گل سرخ را نشان می دهند. در واقع، حتی اگر این نیمه ها مجددا نصف شوند، باز هم هر کدام حاوی نسخه دست نخورده تصویر اصلی ولی کوچکتر می باشند. برخلاف تصاویر عادی، هر بخش از یک هولوگرام شامل تمامی اطلاعاتی است که کل آن دارد. این ماهیت کل به جزء به ما درک کاملا جدیدی از سازمان و نظم می دهد.
علم در بخش بزرگی از تاریخچه خود متعصبانه تلاش کرده تا به بهترین روش یک پدیده فیزیکی را درک کرده، چه قورباغه چه یک اتم، آن را شکافته و بخشهای مرتبط را مورد مطالعه قرارداده است. بوهم معتقد است دلیل اینکه ذرات زیراتمی علیرغم فاصله ای که آنها را از یکدیگر جدا می کند قادرند در تماس با هم باشند، این نیست که نوعی پیام مرموز بین هم رد و بدل می کنند؛ بلکه دلیلش این است که جدا بودن آنها، یک توهم است. بحث او این است که چنین ذراتی موجودیتهای مستقل و منفرد نیستند؛ بلکه امتدادی از یک منشاء بنیادی می باشند.
برای اینکه آنچه او می گوید را افراد بهتر بتوانند تصور کنند، بوهم تصویر زیر را ارائه می دهد. تصور کنید یک ماهی درون یک آکواریوم باشد. همچنین تصور کنید که قادر نیستید بطور مستقیم آکواریوم را ببینید، بلکه به وسیله دو دوربین تلویزیونی که یکی در جلوی آکواریوم و دیگری در پهلوی آن قرار دارد قادر به مشاهده آن هستید. همانطور که شما به این دو مانیتور تلویزیونی خیره شده اید، فرض می کنید که ماهی های در هر یک از دو تصویر، موجودیت های متمایزی دارند. دست آخر، چون دوربینها در زوایای متفاوتی نصب شده اند، هر تصویر با دیگری کمی متفاوت است. اما همانطور که به مشاهده دو ماهی ادامه می دهید، سرانجام درک می کنید که ارتباط معینی بین آنها وجود دارد. وقتی یکی دور می زند، دیگری نیز کمی متفاوت ولی مطابق با اولی حرکت می کند، وقتی یکی رو به جلو می رود، دیگری بسوی پهلو می رود. اگر از میدان دید کامل این وضعیت بی اطلاع باشید، ممکن است حتی نتیجه بگیرید که این ماهیها باید بطور همزمان با هم ارتباط داشته باشند، اما واضح است که این صحیح نیست. بوهم می گوید این دقیقا چیزی است که بین ذرات زیر اتمی در آزمایش اسپکت روی می دهد.
طبق نظر بوهم، ارتباط سریعتر از سرعت نور بین ذرات زیر اتمی در واقع به ما می گوید که سطح پایینتری از واقعیت وجود دارد که ما اطلاعی از آن نداریم، یک بعد پیچیده تر، ماورای ابعاد ما که مشابه مثال آکواریوم است. او می گوید ما اشیایی نظیر ذرات زیر اتمی را مجزا از یکدیگر می بینیم؛ زیرا فقط بخشی از واقعیت وجودشان را درک می کنیم. چنین ذراتی بخشهای مجزا نیستند، بلکه سطوح کوچکتری از موجودیتی عمیقتر و بنیادی تر هستند که نهایتا بصورت یک هولوگرافیک و نامرئی به نمایش در می آیند، همانند گل سرخی است که پیش از این مطرح شد و چون در فیزیک واقعیت از این تصویرهای خیالی تشکیل شده، جهان خود نیز یک تصویر ناشی از پرتوافکنی هولوگرام است.
در یک جهان هولوگرافیک، حتی زمان و فضا نمی توانند دیگر بصورت واقعیت بنیادی در نظر گرفته شوند. چون در جهانی که هیچ چیز واقعا جدا از چیزهای دیگر نیست، فرضیاتی نظیر مکان و زمان در هم می شکنند. زمان و فضای سه بعدی نیز، نظیر تصاویر ماهی ها در مانیتورهای تلویزیون، باید بصورت تصویر ناشی از پرتوافکنی از یک نظم عمیقتر در نظر گرفته شوند. در سطح پایینتر، واقعیت فقط نوعی سوپر هولوگرام است که در آن گذشته، حال و آینده همگی همزمان وجود دارند؛ ولی این مغز انسان است که به هر کدام از زاویه ای می نگرد و توانایی تجسم همزمان آنها را ندارد.
معرفی کتاب
این کتاب پیچیده، درباره یکی از ناشناختهترین و غامضترین و در عین حال جالب ترین مباحثِ هستی است، چنان که روی جلدش هم ذکر شده، نظریهای برای توضیح تواناییهای فراطبیعی ذهن و اسرار ناشناخته مغز و جسم است. یعنی چه؟
یعنی اینکه همه جهان آن چیزی نیست که به چشم ما میآید، بلکه رازهایی در خلقت هست که همچنان ناشناخته مانده و بهرغم شواهد فراوانی که نمونههایش در همین کتاب ذکر شده، عدهای مایل به باور کردن آنها نیستند. چرا که برخی شواهد مورد اشاره، با تعابیر مرسوم، خرافههایی بیش نیستند. اما نویسنده کوشیده است تا از زاویه یک پزشک، به تحلیل علمی آنها بپردازد. مثلا در جایی از کتاب از پیرمردی هندی به نام “سای بابا” حرف میزند که قادر است از هیچ، چیزهایی بسیار بیشتر از نمک و سنگهای صیقل یافته تولید کند. او میتواند از هوا قفل، انگشتر و جواهرات بیافریند و آنها را به عنوان هدیه به هوادارانش بدهد. او در عین حال قادر است انواع و اقسام غذاها و شیرینیهای هندی تولید کند و از میان دستهایش میزان قابل ملاحظهای خاکستر مقدس بیفشاند. گویا غذاهایی که او با نیروی فکر تولید میکند و به طرفدارانش میدهد چنان داغاند که دست آنها را میسوزاند. در عین حال این بابا میتواند در یک آن غیب شده، صدها متر آنطرفتر ظاهر شود. خب، این یک نمونه از مضامین خارقالعادهای است که در این کتاب عجیب ارائه شده تا به استناد آن ثابت شود که مغز و جسم انسان چنان پیچیده است که باورکردنی نیست. در جایی دیگر، به دختر نوجوانی اشاره میکند که قادر است اندیشههایش را روی بدنش تصویر کند. یعنی به هر چه فکر میکند، آن چیز روی بدنش تجسم پیدا میکند. حتی اگر به واژهای فکر کند، آن واژه روی شانهاش مجسم میشود.
بخشی از کتاب به قدرت معجزه اشاره میکند و اینکه بیماران لاعلاجی بودهاند که در عین ناامیدی و در آستانه مرگ، به کمک ادعیه، توانستهاند درد را از وجود خود بزدایند. از جمله قدیسهای به نام “ورونیکا جولیانی” که در اواخر عمرش تصاویر مربوط به مصائب مسیح یعنی تاج خاردار، سه عدد میخ، یک صلیب و یک شمشیر، روی قلبش نقش بسته و آنها را نقاشی میکرده است. پس از مرگ وی، کالبدشکافی نشان داد که این تصاویر واقعا روی قلب او و دقیقا همانطور که توصیف کرده بود حک شده بودند. دو پزشک مسئول کالبدشکافی سوگند خوردند و شهادت دادند و امضا کردند که این نقوش را دیدهاند. به هر حال، مضمون و محتوای کتاب از چنین حال و هوایی برخوردار است؛ یعنی اشاره به غیرممکنها برای بیان این نکته که جهان هستی، آن چیزی نیست که به چشم میآید، بلکه برای درک بهتر هستی باید چشم دل را گشود؛ یعنی همان چیزی که در عرفان ایرانی بارها بر آن تاکید شده:
«چشم دل باز کنی که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی»
مولف کتاب در بخش نخست میکوشد تا مفهوم هولوگرام را از جنبه فیزیکی و علمی توضیح دهد و به استناد سخنانی از دانشمندان علم فیزیک، ثابت کند که «جهان و ما و هرچه در آن است – از دانههای برف تا درختان کاج، شهابهای فروافتاده و الکترونهای چرخان – همگی فقط تصاویر شبحوار یا فراکنشهایی از سطح واقعیت است. چنان دور از واقعیت خاص ما که تقریبا ورای مکان و زمان قرار میگیرد.»
هنگام خواندن کتاب، بارها به یاد عرفا و بزرگان این عرصه خواهید افتاد که به استناد متون موجود در ادبیات ایران، از قدرتی ورای قدرت انسانهای معمولی برخوردار بودهاند. جایی از کتاب، به مقوله هاله نور یا انرژیای که وجود انسانها را احاطه کرده اشاره میشود و اینکه یکی از عرفای هندی چنان نوری از خود ساطع میکرده که میتوانسته در پرتو آن مطالعه کند. این مقوله “کرامات” که در عرفان ایران آنقدر به آن اشاره شد، از همین سنخ و جنس است. برخی عرفای معروف، به مدد قدرت عظیم خویش در شناخت هستی، معجزاتی از خود بروز دادهاند.
این کتاب میکوشد تا به آدمهای “تک ساحتی”، بفهماند که چشم دل را هم باز کنیم، شاید که به مدد آن، از این همه واقعیتهایی که احاطهمان کرده، رها شویم. به هر حال، مهرجویی ترجمهای روان و درست از این متن دشوار ارائه کرده و عجیب این است چه انگیزهای باعث شده تا یک کارگردان سینما دست به چنین کاری بزند. متن پر از اصطلاحات علمی و تخصصی است که برای ترجمه آن و تطابق با واژگان فارسی، به ویژه نثر روان متن، تلاش فرسایندهای صورت گرفته. در عین حال، باید از “داریوش شایگان”، اندیشمند معاصر ممنون بود که به قول مهرجویی «کتاب جهان هولوگرافیک را نخست چند سال پیش دوست عزیزم، داریوش شایگان در سفر آمریکا کشف کرد و گویا چنان به هیجان آمده که چند روز بعد را فقط صرف صحبت در باب این کتاب کرده بود.» و مقدمهاش را چنین به پایان میرساند: «خاصیت دیگر کتاب آن است که شاید تلنگری باشد به کسانی که موج مدرنیته دل و ایمانشان را شبههدار کرده و غبار شک بر آن نشانده است و نیز آنهایی که از سخنان متافیزیک بیمحتوا خسته شدهاند».
نظریه هولوگرافیک بودن جهان نه تنها واقعیتهای ملموس زندگی ما را در برمیگیرد، بلکه میتواند پدیدههای حیرتآوری همچون تله پاتی، نیروهای فراطبیعی انسان، وحدت کیهانی، درمانهای معجزهآسا و … را توضیح دهد. با خواندن کتاب «جهان هولوگرافیک» با جهانی روبرو میشویم که هر ذره آن ویژگیهای کل آن را در خود دارد و خواننده ایرانی بسیاری از مفاهیم متافیزیکی را که ریشه در فلسفه و عرفان شرق دارد در قالب زبانی روشن و امروزی باز میشناسد. کتاب در قالب سه بخش کلی تدوین شده است:
• نگاهی تازه و استثنایی به واقعیت
• ذهن و جسم
• فضا و زمان
اطلاعات کتاب
• کتاب جهان هولوگرافیک، ترجمه ای است از کتاب The Holographic Universe (به فارسی: جهان هولوگرافیک) که اولین بار درسال ۱۹۹۱ منتشر شد.