باور کنید یا نه، اینها ساخته شدهاند
اختراعاتی نه چندان عجیب نه چندان معمولی که گاهی اسمهای گولزنندهای دارند. میگویند احتیاج مادر اختراع است اما آیا واقعاً به همهی اختراعات، احتیاج هست؟ در تعریف قانونی اختراع نوشتهاند «نتیجهی فکر فرد یا افراد است که برای اولینبار فرآیند یا فرآوردهای خاص را ارائه میکند و مشکلی را در یک حرفه، فن، فناوری، صنعت و مانند آنها حل مینماید». ظاهراً قانون هم تا ۲۰ سال از اختراعی که ثبت شده حمایت میکند اما چه کسی میداند سرنوشت هر اختراع چه خواهد شد؟ شاید یک شرکت خصوصی یا دولتی چندصد میلیون بابت آن بپردازد و شاید مثل خیلیهای دیگر گوشهی انبار منزل مخترع خاک بخورد و روزی دور انداخته شود.
خدا میداند وقتی نوآوری یک نفر به ثمر مینشیند، مخترع چه ذوقی دارد! اما شاید بعد از دو، سه اختراعِ بیسرانجام چشمهی خلاقیت طرف بخشکد و دیگر دست از این کارهای پرزحمت و وقتگیر بشوید. شاید هم مثل آقا یوسف گزارش ما از بچگی خلاق بوده و هزار چیز بیحاصل ساخته باشد اما باز هم عشق ابداع و ساختن داشته باشد.
طبق آمار رسمی سایت سازمان مالکیت معنوی که بهروز هم نیست و فقط سالهای ۸۶ تا ۹۳ را شامل میشود، سال ۹۳، حدود ۱۴ هزار نفر اظهارنامهی اختراع پر کردهاند و از میان آنان کمتر از سههزار نفر موفق شدهاند اختراعشان را ثبت کنند. طبیعتاً اختراع میتواند در هر رشتهای از علم یا صنعت باشد اما در ادامه با نمونههایی از ابداعات جالب مخترعان ایرانی که در ادارهی ثبت اختراعات سازمان مالکیت معنوی ثبت هم شدهاند، آشنا میشویم:
«نوبتگیر سرویس بهداشتی» بر اساس یک احساس ضرورت اختراع شد. مهدی جمشیدی راستانی و همسرش سمیه حسینی در جریان یک سفر در ایستگاه راهآهن تهران، وقتی با صف طولانی توالت عمومی مواجه شدند، ایدهی ساخت این دستگاه را در ذهن پروراندند.
آقای جمشیدی در اینباره میگوید: «در سرویس بهداشتی راهآهن تهران جلوی یکی از دستشوییها منتظر ایستاده بودم اما میدیدم که دستشویی کناری تند و تند پر و خالی میشود و ما همچنان متظریم؛ با بررسیهایی که کردیم متوجه شدیم در هند یک نفر سر همین ماجرا کشته شده است».
او که سیوششساله و دانشجوی دکتری است، از سفر به اصفهان برگشت و با همکاری همسر و دو نفر از دانشجویانش، مرتضی عرب کوهسار و مخلص باطنی، این دستگاه را ساخت و به عنوان یک اختراع ثبت کرد.
کار این «نوبتگیر» با دستگاه نوبتدهی که در بانکها دیدهاید کمی تفاوت دارد. آقای جمشیدی دربارهی مشخصات و نحوهی کار این دستگاه میگوید: «یک کرونومتر دارد که مثل یک تایمر است و تا سقف ۲۰ دقیقه زمان دارد. هرکسی بر اساس اینکه ادرار دارد یا مدفوع، زمان مورد نیاز خود را مشخص میکند و شمارش معکوس آغاز میشود».
بر اساس این توضیحات کسانی که پشت در به صف شدهاند میدانند چقدر باید منتظر بمانند و ایستادن پشت کدام در، طالب را زودتر به مطلوب میرساند. البته همانطور که آقای جمشیدی هم اذعان دارد این دستگاه یک نقص فرهنگی هم دارد و آن اینکه افراد در هر حال میتوانند بیشترین زمان ممکن را اعلام کنند یا اساساً زمانی اعلام نکنند؛ آقای جمشیدی میگوید: «این مشکل فرهنگی در نظافت سرویسهای بهداشتی هم وجود دارد که بعضیها رعایت نمیکنند و کاری نمیشود کرد». به گفتهی این مخترع قابلیت دیگری که میتوان به دستگاه اضافه کرد این است که افرادی که در صف ایستادهاند هم زمان مورد نیاز خود را وارد کنند تا نفر آخر صف بداند جمعاً چقدر باید منتظر بماند.
مهدی جمشیدی برای این اختراع دو ماه وقت گذاشته و ۱۵۰ هزار تومان هزینه کرده است. او میگوید با آستان قدس رضوی برای بهرهبرداری از این دستگاه در سرویسهای بهداشتی به توافق اولیه رسیده بودند که ظاهراً طرف معامله در نیمهی راه منصرف شده است.
برخی از اختراعات دیگر این زوج خلاق که تحصیلکردهی رشتهی بهداشت حرفهای هستند شامل «روغنگیر مواد سرخکردنی»، «خشزن زیتون»، «ناخنزن نان بربری» و «تمیزکنندهی لامپهای کممصرف» است.
البته او میگوید بیشتر برای تقویت رزومهاش این اختراعات را انجام داده وگرنه امیدی به تولید صنعتی آنها ندارد. او اضافه میکند: «اختراع طوری است که هر کسی میتواند با کمی تغییر یا ارتقا، آن را به عنوان اختراعی جدید به نام خودش ثبت کند. البته سازمان مالکیت معنوی کمی در این زمینه سختگیرتر شده اما باز هم ممکن است این اتفاق بیفتد بخاطر همین زیاد دنبال معرفی و بازاریابی اختراعاتم نرفتم».
«مسواک انگشتی یکبار مصرف» را علیرضا رجائی، سیودوساله و اهل شیراز اختراع کرده است. او تجارت الکترونیک خوانده است و میگوید دو، سه اختراع دارد که اینیکی ثبت شده است. آقای رجائی میگوید حدود ۹ ماهی طول کشیده تا مرحلهی تحقیقات تا تکمیل کارش را طی کند. مراحل ثبت اختراعش هم یکسالی زمان برده است.
علیرضا میگوید اختراعش «یک مسواک کاملاً یکبار مصرف است که از مواد گیاهی ساخته میشود»؛ این مسواک نیاز به شستوشو ندارد و گویا به صرفهجویی در مصرف آب هم کمک میکند.
او دربارهی هدفش از این اختراع میگوید: «طبیعتاً در مسافرتها یکی از دغدغههای همه همین است که چطور مسواک ببرند و استفاده کنند؛ ما هم دیدیم این فقط دغدغهی ما نیست و دغدغهی خیلیهاست».
ویژگی دیگر اختراع آقای رجایی گیاهی بودن مواد اولیهی آن است. میگوید این مسواک از شیرههای گیاهی خاصی که از کشورهای آمریکای جنوبی یا جنوب شرق آسیا به کشور وارد میشود، بعلاوهی مقداری آمونیاک برای ضدعفونی کردن آن ساخته شده است. بنابراین پس از یکبار استفاده میتوانید با خیال راحت آن را تا دورترین نقطهی ممکن پرتاب یا زیر پای خود رها کنید؛ چراکه این مخترع ادعا میکند مسواکش برخلاف انواع پلاستیکی که تا دههها در طبیعت باقی میمانند بسرعت در طبیعت جذب میشود.
علیرضا میگوید اختراعش هزینههای زیادی نداشته و در مجموع حدود یک میلیون تومان برایش خرج برداشته است. او به شدت امیدوار است مسواکی که اختراع کرده به مرحلهی تجاریسازی برسد و میگوید در این زمینه با چند شرکت خارجی مذاکره کرده است و در روزهای آینده با یک شرکت ایرانی هم وارد مذاکره خواهد شد.
«کبابپز سیار با قابلیت اتصال به موتور سیکلت و خودرو» از ابداعات متعدد یوسف نوروزی است. او پنجاهوهفتساله، اهل تهران و دیپلمه است. شغل اصلیاش دکوراسیون داخلی است اما میگوید از زمان مدرسه این حس خلاقیت را داشته و چیزهای مختلفی هم «اختراع» کرده اما فقط همینیکی ثبت شده است.
هدف آقایوسف از ساخت چنین وسیلهای این بوده که «دستفروشهایی که توان باز کردن مغازهی دویست میلیونی ندارند بتوانند با ۲۰ میلیون تومان کاسبی کوچکی راه بیندازند». او میگوید این کار در تمام دنیا انجام میشود و از چنین کاسبانی مالیات و کرایه میگیرند و در عوض آنها را ساماندهی میکنند.
آقای نوروزی میگوید: «خیلی چیزها میتوانم طراحی کنم» اما این حس خلاقیت در این مورد برایش چهارده، پانزده میلیون تومان آب خورده و میگوید کمی به بیپولی خورده وگرنه میتواند هر روز چیز جدیدی اختراع کند. با این حال مشکل اصلی او شهرداری است که به چنین دستگاهی مجوز کار در خیابان نمیدهد اما با شهرداری رامسر که صحبت کرده، آنها پذیرفتهاند کبابپز ابداعی آقایوسف در اماکن گردشگری آنجا مستقر شود.
اختراع او با استقبال هم مواجه شده و میگوید چند روزی از ایام عید که در خیابان سیِ تیر کار کرده مشتریهای زیادی از کبابهای او خریدهاند اما شرکتی که بخواهد اختراع او را به طور صنعتی تولید کند هنوز پا پیش نگذاشته است.
«چتر حلزونی با قابلیت دید در شب» اسم گولزنندهای دارد اما چیز عجیبی نیست: چتری است که میتوان مثل کلاه روی سر گذاشت. نیما بهشتیزاده، بیستوششساله، اهل تبریز، یکی از سه مخترع این چتر است. او به همراه رضا بردبار و حسن بیگلری از دانشکدهی فنی مهندسی دانشگاه تبریز این چتر را اختراع و ثبت کردهاند.
نیما دربارهی ایدهی ساخت چنین چتری میگوید: «این ایده به ذهن ما رسید که میتوان چتری بدون نیاز به در دست گرفتن ساخت تا کسانی مثل کشاورزان و دوچرخهسواران که زیر باران نمیتوانند چتر در دست بگیرند از آن استفاده کنند؛ این مشکلی بود که برای خودمان هم پیش آمده بود». او میگوید چهار، پنج ماه روی این ایده کار کردهاند تا به مرحلهی ساخت رسیده و در مجموع کمتر از ۲۰۰ هزار تومان در این راه صرف کردهاند.
حلزونی بودن این چتر به حالت باز و بسته شدن آن اشاره دارد و قابلیت دید در شب آن هم چیزی نیست جز یک چراغ بالای آن. نیما در این باره میگوید: «مثل کلاه معدنکاران چراغی بالای چتر کارگذاشتیم و باتریها را هم طوری جانمایی کردیم که در باز و بسته شدن چتر مشکلی ایجاد نشود؛ البته این به عنوان یک آپشن است و میتواند بدون چراغ هم باشد».
آقای مهندس که مدرک کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک دارد، میگوید سه سال پیش به همراه دو دوست دیگرش یک شرکت دانشبنیان تأسیس کرده که اهداف آن «تبدیل علم به ثروت و تجاریسازی علم» است. میگوید در این شرکت مشکلات را رصد و برای آنها راه حل پیدا میکنند.
او میگوید اختراعات ثبتشدهی دیگری هم دارد: «نوعی واکر با قابلیت نشستن و عبور از پله و یک دستگاه ریختهگری گریز از مرکز تحت فشار» که یکی از ارگانهای نظامی خواسته از دومی یک نمونهی آزمایشگاهی برایشان بسازد. اما نیما به تجاریسازی دو اختراع دیگرش یعنی چتر و واکر امیدوارتر است و میگوید: «دستگاه ریختهگری را فقط صنایع میتوانند استفاده کنند اما مثلاً مخاطب چتر عمدهی مردم هستند». او دنبال این است که امتیاز کارهایش را به شرکتهای داخلی یا خارجی واگذار کند اما میگوید در غیر این صورت خودش دست به کار تولید آنها خواهد شد.
این مخترع جوان گلایههایی هم دارد و میگوید معاونت علمی-فناوری نهاد ریاست جمهوری از اختراعات افراد عادی حمایت نمیکند و برای مثال مدتی قبل از شش مخترع حمایتهای چند صد میلیونی شده که نیما مدعی است هیچکدام از آنها افراد معمولی نبودهاند.
«کلاه ایمنی مخصوص کارهای کشاورزی» را محمد رحمتیان بر اساس احساس یک ضرورت ساخت. او که اهل دزفول، بیستوسهساله و دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک بیوسیستم است، دورهی کارشناسیاش را در ایلام گذرانده است. او بعد از اینکه شنید سر یک کارگر کشاورز به علت گیرکردن در دستگاه کمباین قطع شده است، تصمیم گرفت برای این کارگران یک کلاه ایمنی بسازد.
محمد در اینباره میگوید دو برادر ترک در ایلام مشغول کار کشاورزی بودند بودند؛ چفیهای که یکی از آنها برای فرار از گرما دور سرش پیچیده بود حین تمیز کردن خاشاک پشت کمباین، بین تیغههای آن گیر میکند و سرش قطع میشود. همین ماجرا باعث میشود که این محمد به فکر اختراع کلاهی بیفتد که هم سبک باشد و هم خنک، تا کارگران زمینهای کشاورزی راحتتر کار کنند.
او دربارهی اختراعش توضیح میدهد: «شکل کلاه مثل کلاه ایمنی موتورسواران است که یک فن دارد که داخل کلاه را خنک میکند و این فن با باتری یا پنل خورشیدی کار میکند. یک فیلتر هوا هم دارد تا کارگردان گرد و خاک را تنفس نکنند. یک عایق هم دارد که روی شانههای فرد میافتد که هم از نفوذ گرد و خاک جلوگیری میکند هم دما را حفظ میکند».
از زمانی که چنین ایدهای به ذهن محمد رسید تا پایان کار یک سال زمان برد. جمعاً ۲۰۰ هزار تومان هم هزینه داشت. او این کار را به عنوان پروژهی پایانی دورهی کارشناسیاش به دانشگاه ارائه کرده است و میگوید کلاه به مرحلهی تجاریسازی رسیده و طرح آن را هم به یک شرکت داخلی ارائه داده و منتظر پاسخ آنهاست.
محمد یک کمباین پشت تراکتور هم اختراع کرده و میگوید نمونههای این دستگاه در دنیا وجود دارد اما در کشور تولید نمیشود اما ظاهراً شرکتهای ایرانی از طرح او استقبال نکردهاند و کسی حاضر نشده حتی پروپوزال طرح او را بررسی کند.
«جاساز کن سبزیجات در گوشت برای طبخ و کباب» قطعاً جزو ضروریات زندگی نیست اما آقای سعید اسدیپور میخواست کاری کند که آشپزها با خیال راحت از سبزی تازه برای معطر و مزهدار کردن گوشت استفاده کنند، نه سبزی خشک.
او در اینباره توضیح میدهد: «وقتی میخواهید گوشت یا ماهی کباب کنید باید مقداری مواد عطری و سبزیجات را وارد آن کنید. روش این کار هم ابداعی بود. لولهای اندازهی یک سیخ را در نظر بگیرید؛ ابتدا سبزی را داخل یک لولهی شیار دار قرار میدهیم بعد آن را از وسط گوشت یا ماهی رد میکنیم. بعد آن را نگه میداریم و لوله را از آن طرف بیرون میکشیم و سبزیجات داخل گوشت میماند» به همین سادگی!
آقای اسدیپور، سیوهشتساله، اهل اندیمشک است و در آزمایشگاه پتروشیمی ماهشهر کار میکند. مدرک تحصیلی او کارشناسی ارشد شیمی است اما خلاقیت حد و مرزی نمیشناسد؛ او یک سرویس قاچِ هندوانه هم ابداع کرده است. البته در کنار اینها یک نمونه کپسول نجات غریق هم بوده که به تحصیلات او مربوط بوده ولی گویا شخص دیگری زودتر آن را به اسم خودش ثبت کرده است.
آقاسعید دو ماه رو اختراع «جاسازکنِ سبزیجات» کار کرده و دربارهی هزینهی این کار میگوید: «وقت و انرژی را جزو هزینه حساب نمیکنند اما هزینهی مادی آن به ۲۰۰ هزار تومان هم نمیرسد».
او امیدی به صنعتیسازی ابداعش ندارد و میگوید: «وقتی کار را شروع کردیم با دیدِ تجاریشدن جلو رفتیم اما در ایران که قانون درست و درمانی برای حمایت کارها نیست و به محض ورود به بازار کپی میشود. اگر شما چند میلیون صرف صنعتیسازی آن کنید دیگرانی که احتملاً تولید کنندهاند و امکانات را از قبل دارند با هزینهی بسیار کمتری آن را تولید میکنند. به خاطر همین تلاشی برای صنعتیسازی آن نکردم و هیچجا هم عرضهاش نکردم اما در ذهنم بود که چنین کاری کنم».